نتایج جستجو برای عبارت :

باید بگویم آنقدر ژلوفن بخور تا خوابت ببرد

,زیاد بخور چاق نشو ,زیاد بخور و لاغر شو ,ژلوفن زیاد بخوری چی میشه ,چگونه زیاد بخوریم ,اگر قرص زیاد بخوریم ,چگونه مشروب زیاد بخوریم ,چگونه غذا زیاد بخوریم ,عوارض بخور زیاد ,بخور زیاد ,آب زیاد بخوریم یا نه ,عوارض بخور زیاد صورت ,زیاد بخور چاق نشو ,کتاب زیاد بخور چاق نشو ,زیاد بخور و لاغر شو ,استفاده زیاد از بخور سرد ,استفاده زیاد از بخور سرد ,زیاد بخور و لاغر شو ,کتاب زیاد بخور چاق نشو ,زیاد بخور چاق نشو ,کتاب زیاد بخور چاق نشو ,ماست زیاد بخور ,طریقة تحض
مامان ها وقتی یکدفعه در اتاق بچه هایشان را باز میکنند و یک لیوان چایی،یا یک بشقاب کیک یا میوه دستشان است دو حالت بیشتر ندارد...یا بچه شان دارد کار مهمی انجام میدهد یا خودشان کار مهمی با آنها دارند...در اتاقم باز شد و من کار مهمی انجام نمیدادم که مامان وارد شد.با یک بشقاب میوه یا یک لیوان چایی یادم نیست.فقط مامان وارد شد و گفت میخواهد یک راز به من بگوید.رازی که همه ی مامان ها یک روز باید به دخترانشان بگویند.نشست روبرویم و آرام شروع کرد به حرف زدن:د
مامان ها وقتی یکدفعه در اتاق بچه هایشان را باز میکنند و یک لیوان چایی،یا یک بشقاب کیک یا میوه دستشان است دو حالت بیشتر ندارد...یا بچه شان دارد کار مهمی انجام میدهد یا خودشان کار مهمی با آنها دارند...در اتاقم باز شد و من کار مهمی انجام نمیدادم که مامان وارد شد.با یک بشقاب میوه یا یک لیوان چایی یادم نیست.فقط مامان وارد شد و گفت میخواهد یک راز به من بگوید.رازی که همه ی مامان ها یک روز باید به دخترانشان بگویند.نشست روبرویم و آرام شروع کرد به حرف زدن:د
رابطه مستقیم مصرف خودسرانه "ژلوفن" و "سرطان معده" !
▫️استفاده خودسرانه از داروهایی همچون ژلوفن موجب ایجاد زخم در دستگاه گوارش می شود که به مرور زمان سرطان معده را به همراه دارد
+ محققان دریافتند کسانی که طی جوانی به دلیل اعتیاد آور بودن استامینوفن کدئین، ژلوفن را انتخاب کرده اند در بزرگسالی دچار مشکلات فشارخون بالا و درد‌های کلیوی شده اند
بخور سرد چیست ؟
دستگاه بخور سرد دستگاهی است که باعث ایجاد رطوبت در محیط خانه ، محل کار و... می باشد .با توجه به اینکه فضاهای بسته ( مثل خانه , شرکت ها و...) دارای هوای نسبتا خشکی میباشند می بایستی از دستگاه بخور سرد استفاده کنند تا محیط رو دارای کمی رطوبت کنند .
 
نحوه کار دستگاه بخور سرد ؟
دستگاه بخور سرد قطرات آب رو توسط قطعه ای به نام پزو الکتریک به ذرات بسیار ریز تبدیل می کنند و با فاصله بیشتری در هوا پخش می کنند .  می توان با دستگاه  بخور سرد و
نگهداری از دستگاه بخورسرد اهمیت زیادی دارد.  جلوگیری از رشد قارچ،باکتری و میکروب حتما روزی یک بار آب مخزن دستگاه بخور سرد را عوض کنید وحداقل هفته ای 2 بار کل دستگاه بخور سرد را با آب و مواد شوینده بشویید. هرگز هر ماده ای را داخل مخزن آب دستگاه بخور سرد نریزید .
 
آب داخل دستگاه بخور سرد را هر روز خالی کنید و پس از خشک شدن دوباره  آب درون ان بریزید.هر 3 روز یک بار دستگاه بخور سرد را از برق بکشید و املاح و جرم ان راپاک کنید اگر دستگاه فیلتر دارد هر
قبول کردم و من تا ابد امروز رو یادم نمیره..
خودتو کنترل کن ژلوفن
خودتو کنترل کن ژلوفن
مگه تو براش چیکارکردی؟ 
خودتو کنترل کن
خودتو کنترل کن دختر...
برای من همیشه انگار باید یه شوک خفن بهم وارد بشه تا کاریو انجام ندم...
خدایا کمک کن خودمو ببخشم.
داروی ژلوفن مسکن ژله ای شکل بوده و تنها تفاوت آن با ایبوپروفن ژله ای بودن آن است. هر دوی این داروها مسکن های ضدالتهابی غیراستروئیدی هستند و از نظر ظاهر متفاوت اند. مهم ترین عملکرد داروی ژلوفن دردزدا بودن آن است و از طریق عملکرد محیطی که کاهش فعالیت پروستاگالاندین (واسطه های شیمیایی مشابه کلسترول که در واکنش به بیماری ترشح می شود) و احتمال جلوگیری از ترکیب یا عمل سایر مواد را به دنبال دارد،گیرنده های درد را نسبت به محرک های مکانیکی یا شیمیایی
سه شب است که نمی‌توانم درست و حسابی بخوابم. خوانده بودم که وقتی خوابت نمی‌برد، در خواب کس دیگری بیداری. یعنی رفته‌ای در خواب یک بنده‌خدایی.کابوس یا رویایش شده‌ای. 
سه شب است که کابوس یا رویای کسی شده‌ام. 
دلم می‌خواهد که این سه شب در خواب تو بیدار بوده‌ باشم. 
دقیق‌تر بگویم دلم می‌خواهد این سه شب را رویای تو بوده باشم. 
مثلا با یک لبخند در خوابت بر بالینت بیدار بوده‌ام و تو را نوازش می‌کرده‌ام. 
یا مثلا کنارت بیدار نشسته بوده‌ام و یک ق
آن گلوی نازنینی که تا دیروز جور دولت را می‌کشید و صدای کارگران بود امروز جور قوه‌ی عدالت را نیز می‌کشد و صدای زندانیان شده است. اما گوسفندان این بار با کینه‌ای تاریخی می‌خواهند گلوی اسماعیل را برای قربانی شدن ببرند و دیه‌ی اجداد خویش را بستانند‌. آن قدر به دست سربازان گمنام زده می‌شود که با شنیدن نام امام زمان نتواند از جای خود بلند شود. چه شکنجه‌گران فهمیده‌ای! لابد خواسته‌اند به همه نشان دهند کارگری که حقوق نگیرد نمی‌تواند روی پای
قرآن در چند جا می فرماید : 
«کُلوا» یعنی بخورید، اما هر جا فرموده 
«کلوا» به دنبالش یک مسئولیتی 
به عهده ما گذاشته است :
 
★جایی می فرماید : کلوا...
در ادامه می فرماید : «واشکروا»
«خوردی شکر کن»
 
★جایی می فرماید : کلوا...
در ادامه می فرماید :«اطعموا»
«خودت خوردی به دیگران هم بده»
 
★جایی می فرماید : کلوا...
در ادامه میفرماید :«انفقوا»
«بخور و انفاق کن»
 
★جایی می فرماید : کلوا... 
درادامه می فرماید : «واعملوا صالحا»
«خوردی نیرو گرفتی، کار نیکی انجا
دوست داشتم تو را در اتوبوسی ببینم،حواست نباشد و خوابت ببرد،من هم زل بزنم و زیر لب بگویم:چه غوغایی به پا کرده چشمانت...اگر ناگهان بیدار میشدی و مرا می دیدی،هرچقدر هم صدایم می کردی باز هم نمی شنیدم،سخت است جدایی از فکر رویاها،مگر اینکه اتوبوس سرنوشت ناگهان از حرکت بایستد،تو پیاده شوی و سرنوست من بپیچد داخل کوچه ی علی چپ،راستی گندمی،چند نفر تابحال با این قدر فاصله ناگهانی هم را در اتوبوس دیده اند؟یا چند نفر زنده از کوچه ی علی چپ بازگشته اند؟
ن
کتاب باید كسی از میان ما به كشتن كتاب برخیزدشاعر: فرهاد وفایی

چشم هایششروع ویرانیو من آن دورترین شهر زیر آوارمکه هیچ ، هیچ ، هیچامیدِ نجاتم نیست
برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:@nashreshani1
همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 
http://www.nashreshani.com
آن پاییز که تمام زندگی ام رفت زیر آب، نمیدانم کجا بودی. من هی خیره میشدم به زرد و نارنجی برگهایی که مقاومتشان در  برابر باد کم بود. بادی که هم قوی بود و هم زوزه کش ولی نه آنقدر که یاد تو را هم بکند و ببرد.
باد که شکست خورد، گذاشتم باران هم زور خودش را بزند.
 
خواب که ساعت ندارد اصلا معلوم نیست دوازده شب که خسته و له می چپی زیر پتو قرار است دقیقا کی پلک هایت بسته شود. چند دقیقه باید رویا ببافی و چقدر قرار است در آن رویاها غوطه ور شوی تا خوابت ببرد.
من خیلی شبها فردایم را مرور می کنم. همانجا در نور کم و آبی رنگ اتاق، از صبح تا شب فردا را چنددقیقه ای مرور می کنم. تمام که شد و باز خوابم نبرده بود گذشته ها می آیند سراغم. اتفاقات دور و تار آدم های رفته خاطرات خاک گرفته.
ادامه مطلب
من از قهوه به عنوان ابزار تهدید استفاده می‌کنم. چون چندین روزه که آفتاب رو ندیدم و شب و روزم یکی شده اگه روزها بخوابم، شب هم می‌خوابم و کل روزم می‌ره. از طرفی من روزها نمی‌تونم بیدار بمونم چون نیاز دارم که حداقل چهار یا پنج ساعت در سکوت مطلق زندگی کنم و از این عن‌بازی‌ها. خلاصه که حیات کاری و اجتماعیم به شب بنده. اما دلمم برای تختم زیاد تنگ میشه و چشمام بازی درمیاره. این جور رقت‌ها یک لیوان قهوه غلیظ دم می‌کنم و میذارم جلوی چشمم. نمی‌خورم!
بخور سرد چیست ؟
دستگاه بخور سرد دستگاهی است که باعث ایجاد رطوبت در محیط خانه ، محل کار و... می باشد .با توجه به اینکه فضاهای بسته ( مثل خانه , شرکت ها و...) دارای هوای نسبتا خشکی میباشند می بایستی از دستگاه بخور سرد استفاده کنند تا محیط رو دارای کمی رطوبت کنند .
 
نحوه کار دستگاه بخور سرد ؟
دستگاه بخور سرد قطرات آب رو توسط قطعه ای به نام پزو الکتریک به ذرات بسیار ریز تبدیل می کنند و با فاصله بیشتری در هوا پخش می کنند .  می توان با دستگاه  بخور سرد و
دستگاه بخور سرد جیبی شارژی از رطوبت سازهای اولتراسونیک می باشد که دارای یک دیافراگم فلزی بوده که با فرسازهایکانس فرا صوت مرتعش گردیده و آب را به صورت مه به فضای اطراف پراکنده می کند. با شروع فصل سرما سرماخوردگی، گلو درد و خشکی بینی نیز شایع می‌شود. بخور دادن یکی از روش‌هایی است که خیلی از افراد برای رفع مشکل خشکی مجرای تنفسی و تسریع درمان سرماخوردگی خود به کار می‌گیرند. جالب است که بدانید راحتی تنفس و مرطوب نگه داشتن مجرای تنفسی از فواید ب
یه ﻭﻗﺘﺎ ﻻﺯﻡ ﺯﻣﻦ ﺑﺨﻮﺭ ....ﺗﺎ ﺑﺒﻨ ﺎ ﺸﺘﺘﻦ ...ﺎ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪﺗﻦ ...ﺎ ﻣﺮﻥ ...ﺎ ﻫﻤﻪ ﺟﻮﺭﻩ ﻣﻤﻮﻧﻦ!!!
 
ﺎﻫ ﻻﺯﻡ ﺟﻮﺭ ﺯﻣﻦ ﺑﺨﻮﺭ ﻪ ﺯﺧﻤ ﺑﺸ ...ﺯﺧﻤﺎﺗﻮ ﺑﺎﺯ ﺑﺰﺍﺭ ﺗﺎ ﺑﺒﻨ ...ﺎ ﻧﻤ ﻣﺎﺷﻦ ...ﺎ ﻣﺮﻫﻢ ﻣﺰﺍﺭﻥ ...ﺎ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭﺩﻥ ...ﺎ ﻫﻢ ﺧﻮﺩ ﺩﺭﺩﻥ ...
ﻫﻮﻗﺖ ﺗﺎ ﺯﺧﻤ ﻧﺸ ﻧﻤﺘﻮﻧ ﺑﻔﻬﻤ ﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﻨﻪ!!!ﺩﺳﺖ ﻪ ﺴﺎ ﻧﻤ ﻣﺒﻨ ﻪ ﺭﻭﺷﻮﻥ ﻗﺴﻢ ﻣﺨﻮﺭﺩ ...ﻭ ﻪ ﺴﺎ ﻣﺮﻫﻢ ﻣﺰﺍﺭﻥ ﻪ ﺍﺻﻼ ﺎﺩﺷﻮﻥ ﻧﻤﺮﺩ ...ﺯﻣﻦ ﻪ ﻣﺨﻮﺭ ﻣﺒﻨ!!!
ﺎ ﺧﻮ
دستت را روی جلد همه شان کشیدی . این ها سوگولی هایت بودند . سهراب ، کتاب های مهدی و فاطمه ، سقوط ، سیزیف ، بیگانه ی عزیزت ... روی این یکی مکث کردی ، آنقدر که یادت رفت بروی سراغ صدسال تنهایی . تو مگر چه بودی ؟ چیزی جز آمیزش بی رحمانه ی کلمات ؟ شاید حاصل تجاوز صفحه ای به صفحه ای دیگر و یا جیغ های مقدمه در شبی تاریک و گریه های پیچیده در اتاق و کودکی که سهراب به آغوش کشیده بود
تو واژه ی « ادراک » بودی در شعرهای سهراب ، تو ؛ آقای مورسو ، تکرار آئورلیانوها و ی
بسم رب الرفیقجاده باریک و دو طرفه بود. تیرهای چراغ برق جای خودشون رو به ظلمت شب داده بودند؛ بحث زبانِ چراغ ها توو جاده شد و طوری که راننده ی ماشین های سنگین با هم حرف میزنند.
گفت: مثلا وقتی خوابت میگیره، اول دوتا نور بالا میزنی، بعد که با راهنمای چپ اجازه سبقت داد، سبقت میگیری! بعد میکشی کنار که اون ازت سبقت بگیره! اینجوری میفهمه که خوابت گرفته و تا ته جاده جوری رانندگی میکنه که نتونی بخوابی!+ممنون نمیذاری خوابمون ببره!و کاری به دلِ زبون نفهممو
 
دستگاه بخور سرد جیبی شارژی، از بین رفتن باکتری ها و ویروس های سرماخوردگی. قابلیت اتصال به لپ تاپ ، پاوربانک و ... جهت شارژ. کوچک ترین دستگاه بخور سرد ...
دستگاه بخور سرد جیبی شارژی از رطوبت سازهای اولتراسونیک می باشد که دارای یک دیافراگم فلزی بوده که با فرسازهایکانس فرا صوت مرتعش گردیده و آب را به صورت مه به فضای اطراف پراکنده می کند. با شروع فصل سرما سرماخوردگی، گلو درد و خشکی بینی نیز شایع می‌شود. بخور دادن یکی از روش‌هایی است که خیلی از افر
‏یه بارم خواستیم عین این لاکچریا صبحونه بخوریم، صبح پا شدم نون تست و تخم مرغ خریدم، آب پرتقال تازه هم گرفتم بعد خانواده رو صدا زدم برا صبونه
بابام اومد سر سفره گفت اینا دیگه چین؟ بعدشم درحالی که داشت نون تست رو لای بربری لقمه میکرد یه قند گذاشت دهنش آب پرتقالش رو فوت کرد و خورد☹️
+ چیزی که این روزا بیشتر از وقتای قبل تو چشم میاد توی زندگی من  خوش خوراکیمه ... اهمیت غذا برام چندین و چند برابر شده 
شده وقتی برگشتم تا ۱۱ شب آشپزی کنم تا ۱۲ هم خورد
یک ماهی میشد که از سردردام خبری نبود، امروز پیداش شد سردرد رو میگم همون رفیق با وفا و با معرفت ، سرگیجه و حالت تهوعم دارم! آباجی دکترمون تشخیصش میگرنه و باید بگم شدید شده نسبت به گذشته عین این خل و چل ها هم میزنم زیر گریه تا دردش یادم بره ولی چه فایده. دیگه بدنم به کدئین و ژلوفن جواب نمیده. 
بخور آب سرد و خوشبو کننده فندکی اتومبیل
این محصول شامل یک عدد دستگاه بخور فندکی مناسب برای انواع خودرو میباشد.مرطوب کننده محیطکاهش آلودگی های محیطقابل اتصال از طریق شارژر فندکی خودرومخزن 250 سی سیقابلیت چرخش 360 درجهدکمه روشن/خاموش لمسیدارای فیلتر ضد رسوبسیستم خاموشی خودکار پس از اتمام آب
 
خرید محصول
خرید بخور سرد مدل لامپ رومیزی
برای خرید پیامکی کد1158449 رابه سامانه 10000235 پیامک کنید.
هم دستگاه بخور سرد و هم بعنوان چراغ خواب
مناسب برای بیماران آسمی و ریوی
دارای چراغ led رنگی
دارای دکمه On/Off
قابلیت تنظیم رطوبت
فقط 88 تومان
خرید آنلاین

ادامه مطلب
یه بار دیگه شاهد بخور بخواب سپاه بودیم اما اینبار یه بخور بخواب درست و حسابی ... بخور بخواب دیده بودیم ولی نه در این حد ... یه اتوبوس آدم تیر و ترکش خوردن و راحت خوابیدن ... تا الان که من میدونم 27 شهید و 13 مجروح 
 
 
شما به این میگین اتوبوس ؟؟؟ اتوبوس که بشه این ، اونایی که داخل اتوبوس بودن چی میشن ؟؟؟ چی میخوان به خونواده هاشون تحویل بدن ؟؟ قراره چی تشییع و تدفین بشه مگه چیزی ازشون باقی مونده ؟؟
 
شهر شهدا : اصفهان ، آران و بیدگل ، سمیرم ، کاشان ، نجف
دخترک بیچاره، تنهاکه شدی، اخرشب که شد، هیس، یواشکی، هیچکس نفهمد، جلوی اینه بنشین، دستت را روی تصویرت بکش، روی گونه ات، ارام لپ خودت را بکش و ریز بخند. همان کوفتی ها را بردار و صورتت را نقاشی کن. شاد. خیلی خیلی شاد. مثل دلقکها. بعدلبخند بزن. زورکی. زیاد. ارام ارام بلندتر و بلندتر. قهقهه بزن. مثل دیوانه ها. بعد گریه کن.میان همان خنده ها یکهویی بزن زیر گریه. به چشمهای خیست در اینه نگاه کن! زیباترشده اند، تیرگی زیرچشمهایت هم شاعرانه بنظرمیرسد نه؟ بع
مبادا چند ساعت دیرتر به زندگی کردن فکر کنیدباید تاختباید زد به سیم آخرباید دل به دریا زدباید کرد آن کاری را که بایدباید خواست تا بشودهیچ چیز در این زندگی ؛آنقدر سخت نیست که هیچ وقت حل نشودهیچ چیز آنقدر تلخ نیست که رَد نشودهیچ چیز آنقدر بد نیست که خوب نشود#صابر_ابر
مبادا چند ساعت دیرتر به زندگی کردن فکر کنیدباید تاختباید زد به سیم آخرباید دل به دریا زدباید کرد آن کاری را که بایدباید خواست تا بشودهیچ چیز در این زندگی ؛آنقدر سخت نیست که هیچ وقت حل نشودهیچ چیز آنقدر تلخ نیست که رَد نشودهیچ چیز آنقدر بد نیست که خوب نشود#صابر_ابر
رفته بودم سوغاتی بخرم. آنقدر صحنه های بیچارگی مردم به چشم‌ می آمد که از هرچه خرید است، بیزار شدم. زن جوانی که گوشه خیابان گیتار میزد تا از دلسوزی دیگران، خرده ای پول کاسب شود. جوانان هنرمندی که پول اجاره سالن نداشتند و توی پیاده رو کنسرت اجرا می‌کردند و چشمشان به لطف و کرم رهگذران بود. پیرزن دست فروشی که لباس ها را به قیمت فقط دکمه هایش میفروخت تا بتواند تکه نانی به خانه ببرد. پیرمردی که التماس می‌کرد و قسم میداد تا از او جوراب بخرند. پسرک جوا
لابلای نامه هایت یک فایل صوتی بود. آنقدر بالا و پایین می کنم لابلای ایمیل های پشت سر هم ریپلای شده تا بالاخره در یک کشاکش جانانه فایل صوتی صدایت را پیدا می کنم. روی تخت دراز می کشم و انگار می کنم کنارمی و می خواهی زیر گوشم شعر بخوانی. آنقدر بخوانی که خوابم ببرد. چقدر خوب است که صدایت را دارم. صدا را توی هدفن تا آخرین درجه بالا می برم و گوش می دهم. دوباره و دوباره و دوباره...هوا سرد و پاییزیست اما من از درون می سوزم. لای پنجره را باز می گذارم و خودم ر
هر جلسه درمان چه قدر طول می کشد؟حدود یک ساعت زمان برای کل مراحل میکرودرم ابریژن نیاز است. در بدو ورود آلودگی های سطحی توسط کرم های مناسب و شیر پاک کن پاک می شوند. سپس با بخور ملایم ولرم یا گرم که بسته به نوع پوست انتخاب می شود، به مدت ۱۰ الی ۱۵ دقیقه سطح پوست مرطوب و نرم  می شود.این بخور ملایم به جدا شدن لایه های مرده ضخیم پوست در هنگام میکرودرم کمک می کند. پس از انجام  میکرودرم ابریژن که حدود چند دقیقه طول می کشد، از ماسک های آبرسان و درمانی مخت
حراج بخور سرد پرتابل flame
فروش ویژه بخور سرد همراه flame
قیمت بخور سرد پرتابل فلیم flame
بخور سرد پرتابل flame
قیمت : 130,000  تومان
  خرید پستی



بخور سرد پرتابل flame
 
 
عنوان دستگاه بخور برای بسیاری از افراد تنها یادآور وسیله‌ای برای درمان بیماری‌های فصلی مانند سرماخوردگی است؛ این در حالی است که بخور سرد و بخور گرم هرکدام می‌توانند تاثیرات و عمل‌کردهای متفاوتی در محیط‌های بسته‌ی کار و‌ یا زندگی داشته باشند.بخور سرد پرتابل یا قابل حمل flame با ظا
خیال می‌کنم که فرداصبح با صبح بخیر تو بیدار می‌شوم، یا وقتی که از سر کار برگشتم، یک خسته نباشید و آغوش میهمان تو هستم.
خیال می‌کنم روبروی تلویزیون و بر روی کاناپه‌ی خانه‌مان خوابت برده است و من تا وقتی بیدار می‌شوی به خطوط چهره‌ات خیره می‌شوم، و شاید همان‌جا خوابم ببرد.
خیال می‌کنم در خانه، خودت را قایم کرده‌ای تا تولد بیست و هشت سالگی مرا با جیغ و فریاد تبریک بگویی و مرا غافل‌گیر کنی و من تو را به رستورانی که در خیالمان با هم آشنا شده
نمیدونم من طاقتم به درد کم شده یا این لامصب بد کوفتیه، تمام مفاصل و استخوانهام درد داره یه تخته پشت ریه ها درد میکنه مخصوصا قسمت پشت انتهای ریه که بیشترین خطر تجمع مایعات رو داره و باصطلاح بهش میگن حجم مرده ریه
دیگه دارم مسکن میخورم هر چی پیدا میکنم امتحان میکنم انگار ژلوفن روش کمی تاثیر داشت یه کم ذوق ذوقش افتاد تونستم چند خط بنویسم، ایشالا همه مریضا زودتر خوب بشن
چهارمین روزه اصلی بیماریمو گذروندم
هنوز نمیدونم نوع جدید آنفلونزا گرفتم یا
آرومو قرار ندارم
همه چی تو زندگیم ریخته به هم
ذهنم آشفته است
مشکلات کاریم هم مزید علت شده
از یه طرف هم این بیماری جدید و استرسهاش
سلامتی خانواده و عزیزانم
اوضاع خوبی نیست
دلم میخواهد خوابت را ببینم شاید قفل لبهایم شکست و این دل بارش را زمین گذاشت
 
 
سلام
احتمالا شما هم بارها و بارها شنیدید که برای لاغر شدن و چربی سوزی میگن عسل و دارچین بخور، فلفل به غذات اضافه کن، سرکه سیب بخور، زیاد آب بخور و ... .
نمیگم این ها تاثیر نداره اما تاثیرشون معجزه آسا نیست. این طور نیست که شما هر چی دل تون بخواد بخورید و بعد بگید سرکه سیب می خورم مشکلی پیش نمیاد!
کاهش وزن یه اصل ثابت داره؛
بدن شما در طول روز به مقدار مشخصی غذا نیاز داره، اگه میزان غذایی که می خورید از مقدار مورد نیاز بدن بیشتر باشه، شما چاق تر، و ا
سلام
یه دیالوگی تو فیلم نفوذی بود که به نظرم هیچوقت قدیمی نمیشه. این بود:
"دِ بیچاره اینجا ایرانه… هر چقدر بیشتر زحمت بکشی؛ بیشتر میزنن توی سرت… بیشتر دل می سوزنی؛ بیشتر بهت انگ می‌زنند… آسه میرم آسه میام؛ با هیچ کسی کاری ندارم؛ دل به هیچ چیزی نمی‌بندم. جز پول. آره پول…! تو این مملکت بلبشو، اونقدر راه هست که بخوای پول خوب در بیاری. هیچکس هم ازت نمی پرسه از کجا آوردی! آخه اینجا کشور خرید و فروشه. وزیر رو می‌خرن… وکیل رو می‌خرن… نماینده مجلس
ای که خود گفتی مکن می‌خوارگی، آری مکن
هرچه میخواهی بکن، اما ریاکاری مکن
می بخور، منبر بسوزان، مردم‌آزاری مکن
مردمان را غرق اندوهی که خود داری مکن
خود گرفتاری و مردم را گرفتارِ گرفتاری مکن
گر نمی‌خواهد پریشان باشد اصراری مکن
من خوشم، شادم، نمی‌خواهم جز این کاری کنم
من نمی‌خواهم بجای خوش بودن، زاری کنم
سرخوشم، تا مهربانی در دلم جاری کنم
زاهدا خوش باش و خندان، پیش ما زاری مکن
می بخور، منبر بسوزان، مردم‌آزاری مکن
#خیام
#طنز_تلخ_خبری
ـــــ
بخور یا اینسنس به ترکیبات گیاهی آروماتیک گیاهی یا حیوانی گفته میشود که بعد از سوختن از خود بوی معطر تولید میکنند که ناشی شده از دود آنها بر اثر سوختن است. بخورها بیشتر در مراسم معنوی، مهمانی ها، مراسم دینی، دور کردن بوی بد مکانهای مختلف و آروماتراپی که همان خواص درمانی هست مورد استفاده قرار میگیرند. این مواد از دیرباز و دوران کهن مورد توجه اقوام و ملت های مختلف قرار می گرفته است. هدف از این مقاله آشنایی با تاریخچه بخور در تمدن های مختلف، نحو
من دلم میخواهد الان کنار شما می‌بودم.
این آهنگ داغون دوران دبستانمان را بگذاریم و آنقدر برقصیم تا جانمان در بیاید. من پیرهن مردانه ام را بپوشم و ادای ادی عطار را در بیاورم و شما از خنده غش کنید.
بنشینیم دور هم انقدر چرت و پرت ببافتیم که مغزمان چرت و پرت کم بیاورد.
آنقدر فلسفه از خودمان در بیاوریم که دنیای فلاسفه آرزوی مرگمان را کند.
آنقدر به هیچ و پوچ بخندیم که زمین را گاز بزنیم.
هر چیزی که در یخچال است را بیاوریم بگذرایم روی سفره ی ترکیده ما
پدیده سال جدید بدون هیچ شکی باران است. آنقدر بارید و آنقدر سیل راه انداخت که هیچ شبهه ای در کار نگذاشت. در این بین اکثر هموطنان شادند و گروه اندکی غمناک سیل. امیدوارم با رونق کشاورزی کمی از فشار اقتصادی موجود بر مردم روستا کمتر بشه و نفس راحتی بکشند
•  آویشن: به صورت دم کردنی
• پونه: به صورت دم کردنی یا بخور
• نعناع: به صورت دم کردنی استفاده نعناع در طولانی مدت میل جنسی را کاهش می دهد.
• بابونه: به صورت دم کردن و یا بخور
• اسطوخدوس: به صورت دم کردن
• شلغم
• تره
• پیاز
• کاسنی
ادامه مطلب
اگر دنیای همسرت آنقدرکوچک است کهاز گفتن دوستت دارم خجالت میکشد...تو دنیایت را آنقدر بزرگ کن کهدنیای اوپراز«دوستت دارم»های تو شود..اگردنیای همسرت آنقدر کوچک است کهوقتی خشمگین میشود،زبان به ناسزا ودرشت گویی میگشاید...تو دنیایت راآنقدر بزرگ کن که،صبرو سکوتت رفیق لحظه های او باشد...اگر دنیای همسرت آنقدر کوچک است که،شبها وقتی به خانه برمیگرد،کوله باری از گله مندی و خستگیش سهم تو میشود...تودنیایت راآنقدر بزرگ کن کهآرامش ولبخند سهم اوباشد...اگر د
به خاطر این کمردردِ مجهول الدلیل مجبور شدم دوبار برم برای گرافی از کمر، بار اول که یه شربت گیاهی دادن و قرص که بخور و 15 ساعت ناشتا باش و بیا و باقی ماجرا. بار دوم توی بیمارستان میلاد رفتم برای گرافی که نامردا گفتن روغن کرچک بخور و یه قرص و 15 ساعت ناشتا و باقی ماجرا. 
بار دوم نه تنها خوردن اون روغن با عذاب قبر برابری میکرد بلکه هنوز عوارض چربیش رو دارم تحمل میکنم! صورتم زود چرب میشه، 3 تا جوش زدم روی گونه ها و وسط پیشونی و تشکیل مثلث برمودا دادن :/
بسم الله الرحمن الرحیمخودم را دوست دارم!همه جا همراهم بوده؛ همه جا☺️یکبار نگفت حاضر نیستم با تو بیایمآمد و هیچ نگفتحرف نزدگفتم و او شنیدرنجش دادم و تحمل کرد.خودم را سخت دوست دارم!خودم را آنقدر دوست دارم که میخواهم برای حال خوبش تلاش کنم...خودم را آنقدر دوست دارم که میخواهم فقط برای او زندگی کنم...هرچندهراز گاهی دلم را میشکند اما باز هم دوستش دارم و میبخشمش تا بایستد و اشتباهش را جبران کند☺️خودم را آتقدر دوست دارم که هرروز در آغوشش میگیرمش..
خر وصیّت کرد : فرزندم ! بیا و ‌خر نباش !این همه خر بوده ای ، کافی ست ، پس دیگر نباش !
یا تلاشت را بکن با پارتی پُستی بگیر !یا فرار مغزها کن ! توی این کشور نباش !
کار کردن مثل خر در شأن ما هرگز نبود !همتی کن وارثِ این شغل زجرآور نباش !
سعی کن یا رانت خواری یا زمین خواری کنی !هر چه می خواهی بخور اما پی عرعر نباش !
آخورت را پُر کن و تنها خودت از آن بخور !بیخودی دلسوز اسب و قاطر و اشتر نباش !
از مترسک هم نترس ، اصلا به او جفتک بزن !لیک روی خط قرمزهای گاو نر نباش
کتاب «تختخوابت را مرتب کن» نوشته‌ی «ژنرال ویلیام اج مک یون» و ترجمه‌ی «حسین گازر» است. نویسنده در مقدمه کتاب آورده است: «در روز هفدهم ماه می سال ۲۰۱۴، من افتخار این را داشتم که در جشن فارغ‌التحصیلی دانشجویان دانشگاه تگزاس در آستین سخنرانی کنم. اگرچه خودم هم از همین دانشگاه فارغ‌التحصیل شده بودم، ولی بعید می‌دانستم یک ژنرال جنگی که زندگی حرفه‌ای خود را در جنگ سپری کرده، خیلی مورد استقبال دانشجویان کالج قرار بگیرد. اما دیدن آن‌هایی که ب
خاطره کتابخوان معلول
خاطره کتابخوان معلول
 
خاطره کتابخوان معلولدیدی بعضی وقتا هرکاری می‌کنی حالِ دلت خوب بشو نیست؟!با چند تا دوستی که معمولا با اونا بودی حس خوب داشتی، این ‌ور اونور میری، حالت خوب نمیشه…موسیقی مورد علاقه‌ات رو گوش میدی، نوچ‌…بازم خوب نمیشه…تفریح و سفر میری…میبینی نه، مث اینکه باز کارساز نیست…اما یهو یکی میاد یه کتابِ مشتی بهت میده… و انگار پرتت می‌کنه وسط بهشت!میری تو کتاب و نمی خوای از توش در بیای!اصلا تا حالِ دل
امید دیشب اومد حرف بزنیم سرم روی شونه ش افتاد و خوابم برد.
کمی بعد شونه ش رو حرکت داد گفت خوابت جزئی از حرفت بود؟ 
بعد که بیدار شدم هنوزم دلم میخواست سرم همونجا باشه ولی خواب بهم غلبه کرد و بوسیدمش رفتم که بخوابم. گفت من نمیذارم هر خانومی منو ببوسه ها؛ تو خیلی خانومی که اجازه داشتی تازه بی هوا منو ببوسی. خنده م گرفت. 
دکتر پرسید وضعیت خوابت چطوره؟
گفتم شبا خواب ندارم
گفت :نمیخوابی یا خوابت نمیبره‌!!!
یه لحظه موندم که واقعا خودم نمیخوام بخوابم یا خواب به چشمام نمیاد!!!
اولش فکر کردم جفتش مثل هم باشن...
گفتم خوابم نمیبره،حرفای دکترا و چیزایی که راجب بیماریم میگن!!!از جمله چرت و پرت استفاده کردم البته!گفتم چرت و پرتایی که راجب بیماریم میگن منظورم همکاراش بود:)
ادما یه چیزایی و ساده میگن و رد میشن ولی نمیدونن بعضی حرف ها ممکنه خواب و از چشمای یه نفر بدزده...
مثل ای
جایی خوانده ام: «وانگاه که از کوه ها بالا می رفتم جز تو که را می جستم؟» آنقدر آتش گرفته ام که دریافته ام آن نورت جز برای سوختنم نیست.چگونه می توان اینسان سر پا ماند؟ «نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم» را هر روز مثل ذکر می خوانم.گر گرفته ام.در این پایان دی ماه در این آغاز برف گلوله ای سرخم.چه می توان کرد؟ آنقدر پر شده ام آنقدر لبریزم که به تکانی ریخته ام.مثل ذغال گل انداخته که تلنگری خاکسترش می کند.با آن همه سرود نخوانده در گلو، با آن همه زیبایی خفته
من مطمئنم اگر کرونا نگیریم قطعا به خاطر این همه میوه و مواد مغذی یه بیماری عجیب غریب دیگه خواهیم گرفت.
از وقتی اعلام کردن کرونا به ایران رسیده، مادرِ عزیز هر وقت از کنارم رد میشه یه بشقاب میزاره جلوم میگه بخور
میگم مادر جان پرتقال و سیب و فلان و بیسار آوردی گفتی برای کرونا خوبه ولی آخه پسته؟ پسته برای مغز خوبه نه برای جلوگیری از کرونا.
میگه از کجا میدونی، حالا بخور ببینیم تاثیر داره یا نه، اگر خوردی و کرونا گرفتی مشخص میشه تاثیری نداره ولی اگ
بخور و بخورات در علوم غریبه یکی از ارکان دعانویسی است که بدون آن دعا نوشتن هیچ تاثیری ندارد و حتی میتواند نتیجه عکس داشته باشد چون بخور در اصل بنوعی دستمزد کار موکلین است . نیروهای ماورایی عالم غیب علاقه خاصی به رایحه دارند و بنوعی از طریقه رایحه تغذیه میکنند و گاها برای موکلین غذاهایی طبخ میشود و قرار داده میشود که با اینکه از آن غذا ها بطور فیزیکی استفاده نمیکنند ولی از رایحه اونها استفاده میبرند برای همین بر سر مزار مردگان بخور میسوزانند
دیروز صبح خوابت را می دیدم. در همان حالت مریضی به سختی چشم هایت را باز کردی. از چشم هایت آب آمده بود و من چشمم را از تو برگرداندم به خیال اینکه مثل هر بار آنها را ناخودآگاه باز کرده ای و چیزی نمی بینی. اما دیدی. حتی نگاهم کردی. بعد از این همه مدت که چشم هایت نگاهی نداشتند، به من نگاه کردی و من چقدر خوب متوجه شدم فرق دیدن و نگاه کردن را. حتی فرق ندیدن و دیدن و نگاه کردن را. تعجب کرده بودم.. 
گفتی چرا پیش من نمی آیی؟ گفتم بابا جان من که همه اش پیش شما هس
دیروز صبح خوابت را می دیدم. در همان حالت مریضی به سختی چشم هایت را باز کردی. از چشم هایت آب آمده بود و من چشمم را برگرداندم به خیال اینکه مثل هر بار آنها را ناخودآگاه باز کرده ای و چیزی نمی بینی. اما دیدی. حتی نگاهم کردی. بعد از این همه مدت که چشم هایت نگاهی نداشتند، به من نگاه کردی و من چقدر خوب متوجه شدم فرق دیدن و نگاه کردن را. حتی فرق ندیدن و دیدن و نگاه کردن را. تعجب کرده بودم.. 
گفتی چرا پیش نمی آیی؟ گفتم بابا جان من که همه اش پیش شما هستم.. گفتی
عجیب استواکنشی است که موازنه ای نداردکاتالیزگر هم نمیخواهدشرایطSTP هم نداردگاهی آنقدر آرام است که مدت ها به طول می انجامدگاهی آنقدر سریع است که به پلک به هم زدن هم نمیرسدواکنش دهنده اش برق چشمان یار استواکنش شگفت آوریست که فرآورده اش گاه مفید است و زنده میکند و گاه جوری میمیراند که دیگر برگشت پذیر نیستعجیب فرمولی دارد عشق
7 واقعیت دنیا :
1.شما نمیتوانید صابون روی چشمانتان بریزید
2.شما نمیتوانید موهایتان را بشمارید
3.شما نمیتوانید از بینی خود نفس بکشید، زمانیکه زبانتان بیرون است
.4.شما مورد سوم را انجام دادید!
5- ﺯﻣﺎﻧﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﺪ،ﻓﻬﻤﺪ که شما هم میتوانید......!!
6- ﺍﻻﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﺰﻧﺪ،ﺩﺭﺣﺎﻟﻪ ﺳﺮﺎﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺪ

7.برای دیگران share ﻨﺪ ﻭ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺍﻻﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺪ!

سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا س
کلی اتفاقای بد میوفته تو خوابت که نمیتونی دردشو تحمل کنی
دلت میخواد که همش یه خواب باشه و همین الان بیدار شی
وقتی که بیدار میشی اولین چیزی که با خودت میگی اینه: 
«خدا رو شکر که فقط یه خواب بود»
دلم میخواد این دنیا همین الان تموم شه..
انگار خواب بدی که ازش بیدار میشم.
ساعت دو نصف شب
با چشمانی پف کرده وارد اتاق می‌شوم.سر درد ناشی از ساعت های بی نظم خواب که چند ماهیست یقه ام را گرفته!دو سه روز شب بیداری.چهار پنج روز شب ها خوابیدن.یک شب سه ساعت،شب دیگر دو ساعت و شب دیگر ده ساعت!چراغ را خاموش می‌کنم.پرتاب می‌شوم روی تخت‌خواب.پلک های سنگینی که روی هم ‌می‌رود.انتظار کمی آرام تر شدن سر درد!انتظار پوچ!احساس حاصل از اینکه هم خوابت بیاید و هم خوابت نبرد،بلاتکلیف ترین حس دنیاست!
نیم ساعتیست که در جایم غلت می‌خورم.س
دستورات طب سنتی برای مقابله با #کرونادکتر مهرداد کریمی عضو هیأت علمی دانشکده طب سنتی دانشگاه تهران در برنامه طبیب شبکه سه1-  رعایت بهداشت فردی و شستن دست‌ها و عمل به توصیه‌های حفظ صحت و پیشگیری  وزارت بهداشت2-  نوشیدن چای‌های مفرح و مقابله با اپیدمی ترس از ویروس کرونا3-  خوردن مایعات گرم و غذاهای سوپی همانند:4-  1.5لیوان شیر +1 عدد تخم مرغ+ ۱ حبه سیر رنده شده5-  سوپ مرغ/ گوشت +پیاز + گزنه 2 ق غذاخوری6-  بخور با پوست نارنج+پرتقال+بالنگ7-  بخور پوست پ
میدان انقلاب...اگر از من بخواهی آرامش بخش ترین نقطه ی تهران را نشانت بدهم تورا میبرم کنار آبمیوه فروشی ضلع جنوب شرقی میدان انقلاب و بعد آرام دستت را میگیرم و میرویم تا فلسطین پیاده و هر ویترین پر از کتابی که میبینیم چند لحظه ای می ایستیم تا کتاب هایش را یک دل سیر نگاه کنیم و سکوتمان را لا به لای صدای پایان نامه و ترجمه گم کنیم و بعد میبینیم خودمان را هم گم کرده ایم انگار...میدان انقلاب از آن مکان هاییست که میتوانی در آن خودت را پیدا کنی خود همیشگ
من در شب تنهایی آنقدر قدم خواهم زد که تو را بیابم
آنقدر بوی نان تازه را فرو میکشم تا قربانت بشوم
من برای تک تک غم هایت خودم را به آب و آتش میزنم
ای تو؛
ای من...
ای همنشین تنهایی هایم
آه! دریا دریا حسرت، دریا دریا عشق، اما نه برای من، برای تو...
 
+برایم بگویید! بگویید چه حسی از خود خود خودتان دارید؟ خودتان را بگذارید آنطرف تر، کمی نگاهش کنید...
بسم اللهمی‌خواهم به شمال مملکت بروم، سفیر #انگلیس اعتراض می‌کند؛ می‌خواهم به جنوب بروم، سفیر روس اعتراض می‌کند. ای مرده‌شور این سلطنت را ببرد که #شاه حق ندارد به شمال و جنوب مملکتش مسافرت نماید!ناصرالدین شاه قاجار(تاریخ سیاسی معاصر ایران، سید جلال‌الدین مدنی، ص۷۱ - به نقل از حدیث پیمانه، حمید پارسانیا)
پ.ن. هیچ... دم بچه‌های  «عزیز» سپاه گرم... العزة لله و لرسوله و للمؤمنین.
از اینکه همیشه، روزی سه بار بعد از هر بار شستن استکان ها، سینی چای را فقط آب می کشید و پشتِ لوله ی آب می گذاشت متنفر بود. از صحنه ی لوله ی گچ گرفته روی یک سینک سابیده شده و یک سینی چای فقط آبکشی شده و قهوه ای از لکه های چای، آنقدر قهوه ای که معلوم نبود اصلا چه رنگی بوده! از همان چند تفاله ی ته مانده روی سینک هم! قد و سنش باهم قد نداد بیشتر از اینها متنفر شود، از دم کنی زرد و چرک، از دستگیره های نصفه سوخته و...
بیست ساله که بود داشت زیر غذای سر رفته روی
انواع داروهای سر درد و عوارض آنها
سردرد از مشکلاتی است که حداقل همگی یک بار آن را تجربه کرده ایم. درد نسبتا شدیدی که به علت های مختلفی ایجاد می شود. معمولا عادت کرده ایم در مواقعی که سردرد به سراغمان می آید به داروهای مسکنی همچون نوافن و ژلوفن رجوع کنیم.
این داروها اگر به طور طولانی مدت استفاده شوند قطعا عوارض خاصی برای فرد مصرف کننده به وجود می آورند. در صورتیکه منشا سردرد بیماری میگرن باشد بهتر است به پزشک متخصص مراجعه شود. در ادامه به م
بچگیام یه کابوس داشتم.‌ هر شب می‌اومد سراغم. می‌ترسیدم ازش. یه شب با گریه رفتم پیش مامانم. براش کابوسم‌ رو تعریف کردم.‌ گفت این دفعه که اومد توی خوابت بهش بگو "برو گم شو از خوابم". فرداش وقتی کابوس تکرار شد بهش گفتم "برو گم شو از خوابم".. رفت گم شد! 
کاش توی واقعیت هم می‌شد به بعضی فکرها و نگرانی‌ها گفت "برو گم شو" و بعد واقعا بره! شایدم شد.. 
بسم الله الرحمن الرحیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج سلام☺️(عکس ژورناله)طرح فوق قابل سفارش در رنگ و سایز دلخواه به عنوان:روتختیشال مبلکوسنپتوی نوزاد پتوی بزرگسالهست☺️برای سفارش و اطلاع از قیمتها دایرکت پیام بدیدکامنت جواب نمیدم⛔⛔#روتختی#کوسن#پتوی_نوزاد#پتو#شال_مبل#رومبلی...خودم را دوست دارم!همه جا همراهم بوده؛ همه جا☺️یکبار نگفت حاضر نیستم با تو بیایمآمد و هیچ نگفتحرف نزدگفتم و او شنیدرنجش دادم و تحمل کرد.خودم را سخت دوست دارم!خودم را آنقد
به نام خدایی که تو را با تمام زیبایی‌هایت آفرید. سلام. شب زیبایت بخیر.
خودت که میدانی... پرند و پری و پرنیان و جان و جهان منی؛ دیگر چرا زیاده گویی؟
مسواکم را همین حالا زدم. دستور خواب داده بودی، اطاعت نشد. از بخشش‌هایتان سرمست شده‌ایم که اینهمه قول می‌شکنیم. با همین کلمات بود که تو را برای خودم دزدیم... یادش به خیر. ولی مخ زده را که دوباره نمی‌زنند. غیر از این است؟!
برایم چه زنی هستی و خودت نمی‌دانی دخترک... . شکر که نمیدانی چقدر خوبی. یاغی میشدی
آدم ها می آیند و می روند و غوغا به پا می کنند . گاهی آنقدر غرق نداشته های خود می شوند که تمام حق تو را به جای حق خودشان طلب می کنند و گاهی آنقدر دارا می شوند که بذل و بخشش های بی مورد می کنند به حدی که دیگران بخشش را وظیفه ای می دانند که در قبال آنها به روی شانه ات مانده. هم مورد اول به دوش انسان سنگینی می کند و مورد دوم 


ادامه مطلب
یه روز پرکاری داشتم 
هرکاریم تموم میشد میرفتم سر بعدی 
میتونم بگم ۸ _۹ساعت اصلا فرصت نکردم بشینم
تااون لحظه ی دوست داشتنی رسید
نعمت نشستن.....
یادم اومد چندتاکاره دیگه هم دارم
لب تاپ را روشن کردم ونشستم سربقیش
دخترکوچولوم چادر گل گلیشا سرش کرده بودومامان بازی میکرد
طفلکی ازصبح پا به پای ما راه اومده بود وغرغرم نکرده بود 
فقط اگه آبی میخواست 
غذایی میخواست یا.....
میومدکارشا انجام میدادم میرفت 
اونم خودش کلی کار داشت فکرکنم با عروسکاش جلسه دا
همه تلاشت رو میکنی که اونی که یک زمانی عاشقش بودی و عاشقت بود(بخونید میمرد برات)رو فراموش کنی،بعد یک شب به خوابت میاد و صبح وقتی بیدار میشی یه غم خیلی بزرگ،یه حسرت عمیق رو با همه وجودت احساس میکنی و اون خواب لعنتی همه تلاشت رو به باد میده.
من عشقی رو تجربه کردم که دعا میکنم هیچکس اونو تجربه نکنه،اگه قراره آخرش نرسیدن باشه...
خیلی سخته،خیلی....
برکت یعنی بخاطر نیاز مادر با نهایت خستگی، یک ساعتی بیشتر بیدار بمونی. بعد فردا هم صبح به موقع بیدار بشی، هم مترو خلوت تر از روزهای قبل باشه، هم طی روز خوابت نگیره.
یعنی من شب هایی که کارهام طول می‌کشه و دارم دیر میخوابم نگران انرژی روز بعدم هستم مگر اینکه مادرم یهو یه کاری بهم بسپره و من هم انجامش بدم.
 *
ولی انصافا چه سخته وقتی خسته ای یا صبح زود باید پاشی، امر خدا رو جدی بگیری. انقدر سخته که غالبا خودمون رو انتخاب میکنیم.
"باید آنقدر تلاش کند تا باورش شود استحقاق رسیدن به آرزوهایش را دارد."
"هوش؟ نمی‌دانم دلش را به چه چیزی از هوشش خوش کرده. مگر تا به حال با آن به جایی رسیده؟"
"احمق را یادت است؟ دو بار یک اشتباه کریه را تکرار کرد. آنقدر کار امروز را به فردا افکند که یک سال گذشت. نمی‌دانم چرا حتی آن اواخر همچنان امیدوار بود! نمی‌فهمید فردا وقتش تمام می‌شود؟"
"او خیلی مهارت دارد در گول زدن خودش. تو را به خدا کاری کن. مگر نمی‌بینی دارم صاف و پوست کنده با تو حرف می‌ز
بر لبم عطر لبت مانده و من ترسانم
نکند یک نفر از بوسه ی ما پی ببرد!
بکشم در بغل و شانه بزن مویم را
کمی از مهر دو دستت بده گیسو ببرد!
 
غنچه لبهای تو باعث شده زنبور عسل
جای گل حسرت و افسوس به کندو ببرد
یوسفا، رو بنمایی اگر از حسن رخت
جمله عالم شود انگشت که چاقو ببرد!
 
هر کسی عشق دلش را به تو تقدیم کند
مثل این است که رقاصه به باکو ببرد!
دل من در طلبت بسته کمر بین رقیب
گوی رقبت سر جنگت ز هلاکو ببرد
 
خبر از آمدنت دادی و دستم لرزید
دسته گلهای مرا آب روان ج
نوع انسان با این همه بزرگی خود هنوز آنقدر انسان نشده است که بتواند فقط از عقل انسانی خود دستور بگیرد.
این است که می بینید افسانه ای که از قول یک قورباغه یا سوسک بال دار نقل شده است،بیش از کلمات حکما در مغز مردم نفوذ می کند.
انسان تاکنون بزرگ ترین تجربه ها و معارف خود را از حیوانات ناچیزتر از خود یادگرفته است.
السلام علیک یا مولای یا صاحب العصر و الزمان عجل‌الله فرجک
 
سلام و وقت بخیر
حرفی نیست جز تمنای دعا در لحظات تکرارنشدنی‌ای که در آن به سر می‌بریم. بسم‌الله...
 شنیدن و دریافت
بسم‌الله الرحمن الرحیم
 
نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد   
بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد
 
کو حریفی کشِ سرمست که پیش کرمش        
عاشق سوخته دل نام تمنا ببرد
 
باغبانا ز خزان بی‌خبرت می‌بینم         
آه از آن روز که بادت گل رعنا ببرد
 
رهزن دهر نخفته‌ست مشو ایم
ببرد از من قرار و طاقت و هوشبت سنگین دل سیمین بناگوشنگاری چابکی شنگی کلهدارظریفی مه وشی ترکی قباپوشز تاب آتش سودای عشقشبه سان دیگ دایم می‌زنم جوشچو پیراهن شوم آسوده خاطرگرش همچون قبا گیرم در آغوشاگر پوسیده گردد استخوانمنگردد مهرت از جانم فراموشدل و دینم دل و دینم ببرده‌ستبر و دوشش بر و دوشش بر و دوشدوای تو دوای توست حافظلب نوشش لب نوشش لب نوش
الان دقیقا یه ساعته که میخوام بخوابم،همون کاری گه بزرگترا میگن بکن خوابت میبره،همه برقارو خاموش کردم،چشامو بستم،ولی تو اون چشمای بستم تو رو دیدم،با اون لباس سفید مزخرفت،میومدی باهام حرف میزدی،دقیقا تو همون باغ که همیشه بهت میگفتم،مثه توو قصه ها بود،مثه افسانه ها،کاش هیچوقت چشامو باز نمیکردم،ولی داشتم زجر میکشیدم،هیچوقت نتونستم بخوابم.مامان اون قرصا که دکتر جدیده داده رو بیار. |اطاق خودکشی|
هوا ابری و بارانی است. این روزها نمی دانم چرا اینقدر خسته و بی حال بودم... ماه رمضان هم آمده است. امروز روز دوم ماه رمضان است. یکشنبه... 
کرونا هنوز هست... هنوز بیشتر وقتها در خانه ام... خیلی کم از خانه بیرون می رویم.
دست و دلم به هیچ کاری نمی رود... همین کارهای روزمره را فقط راه می اندازم... نه حوصله خواندن داشته ام و نه نوشتن...
تکه پازل گم شده هنوز پیدا نشده... به گمانم واقعا واقعا باید بی خیالش بشوم... ز گفت جای خالی اش را با پول پر کن... با بورس!
ولی فکر ک
میخواستم برم بیرون یک ورق ژلوفن بخرم ... با پروتکشن کامل ماسک ودستکش زدم بیرون  توی کوچه مردی رو دیدم که بدون دستکش تا کمر رفته تو سطل آشغال تا اقلام پلاستیکیو جمع کنه برای فروش... خجالت کشیدم، دستامو بردم زیر چادر و دوست داشتم داد بزنم سر کرونا که اصلا درک و شعور نداره نباید این موقع سال میومد ایران که بیشترین درامد کارگرا مال همین موقع بود ... دوست داشتم داد بزنم سر مسوولینی که سفره ی انقلابو کلا با سفره خوردن و به فکر فقر مردمشون نیستن ....
پی ن
شبیه به همیم که درد داریم اما دردی از هم دوا نمی کنیم. به هم دست نمیزنیم که دستمان کوتاه نشود از آغوشی که گرم تر می‌پنداریمش. حالمان بد است و حال بد را حرف زدن باید؛ حرف زدن را هم گوش شنوایی باید که جمله به جمله گره بگشاید از سیم های در هم پیچیده پشت پیشانی اما نه هر گوش شنونده‌ای میزبان حرف هایمان است و نه گوشمان به حرف دیگری بدهکار. من که نشسته‌ام این گوشه دنیا و فکر میکنم. فکر می کنم و آنقدر فکر میکنم که مغزم خون ریزی کند و دماغم غنات روان بدن
روزی بود و روزگاری بود. در زمان های قدیم پادشاهی بود به نام عادل شاه. شاه افسوس می خورد که پیر شده ولی هنوز فرزندی ندارد.
پادشاه روزی پیش ساحری رفت و از او چاره ای خواست.مرد گفت:پادشاه این دو دانه گندم را با همسرت بخور. به زودی فرزندت به دنیا می آید. 
پادشاه رفت و دو دانه گندم را همراه همسرش خورد.بعد از مدتی دختری به زیبایی مهتاب متولد شد. عادل شاه نام دختررا گندم گذاشت. فردای آن روز شاه پیش مرد جادوگر رفت. ساحر گفت:دخترت هر جمعه به غار ببر تا نمیر
میدونی از الان تا اخر دنیا من بیشتر دوستت دارم:) 
بیشترِ بیشتر
و پریشب خوابت رو دیدم و چقدر عین پشت گوشی حامی بودی :) و مهربون ...
اما اخر خواب من بودم که باید انتخاب میکردم برم و بخاطر تو رفتم با چشمان اشک الود و بغض... 
کاش دنیای ما اینطوری نبود و لازم نبود جدا شیم 
اما دلم بهم میگه ما یروزی همو میبینیم بی شک 
باید ببینیم ...!! میدونم که اتفاق میفته عزیز دل من:) 
اگه زندگی قبلیی وجود داشت شک ندارم ما نسبت خونی داشتیم:)
تمام ما مترسک ها
لباس کهنه میپوشیم
و از فضل جهان گاهی
دو پیکی باده مینوشیم
 
تمام ما مترسک ها
شبیه جانور هستیم
درون مزرعهٔ هامان
فقط دل را به خود بستیم
 
از آن سو باد می آید
شبیه راز می آید
منم میلرزم و گاهی
صدای ساز می آید
 
دمی شاد و دمی نالان
دمی رازی قرنطینه
ولی نه ، مال آدم هاست
اینگونه غم و کینه
 
تمام ما مترسک ها
به شادی دل نمی بندیم
دو چشم مبتلا داریم
و هرگز ما نمی خندیم
 
پر و بال سیه دارد
همان که بیگدار اینجا
نترسد آخر قصه
کلاغ داستان ما
 
خستگی بعد از تمرین و باشگاه از لذت بخش ترین خستگی های دنیاست
خستگی که کلی حس خوب و انرژی خوب بهت منتقل میکنه
حس اینکه مفید بودی
حس اینکه یه کار مثبت انجام دادی برای خوب شدن حال خودت
حس پیشرفت
حس سلامتی
و مجموعه ای از حس های خوب که احتمالا برای هر شخصی متفاوت باشه
و چقدر لذت بخش تره که بعد ازخوردن ناهار دلت میخواد با خیال راحت و بدون هیچ دغدغه ای دراز بکشی و یه کتاب دستت بگیری (در اینجا بنده در حال مطالعه 4 اثر فلورانس هستم) و شروع کنی به خوندن و ک
بعد از حدود ۴۰ روز اومدم مرخصی.هوای عسلویه غیرقابل تحمل شده اما خوب ظاهرا مهندسی این چیزها رو هم ممکنه در پی داشته باشه.خدا رو شکر پروژه داره خوب پیش میره و مهندسین و کارگرها دارن با نهایت توان کار میکنن و چیزی که در نهایت نصیبشون خواهد شد یه حقوق بخور و نمیر ، گذر عمر ، دوری از خانواده ، هزاران مشکل عصبی ، روحی و جسمی ، نداشتن امنیت شغلی و ...در سال های بعد خواهد بود و باور کنید جایی که مهندسینش به این حال و روز برسن یعنی اون جامعه داره مستقیم به
انواع داروهای سر درد و عوارض آنها
سردرد از مشکلاتی است که حداقل همگی یک بار آن را تجربه کرده ایم. درد نسبتا شدیدی که به علت های مختلفی ایجاد می شود. معمولا عادت کرده ایم در مواقعی که سردرد به سراغمان می آید به داروهای مسکنی همچون نوافن و ژلوفن رجوع کنیم.
این داروها اگر به طور طولانی مدت استفاده شوند قطعا عوارض خاصی برای فرد مصرف کننده به وجود می آورند. در صورتیکه منشا سردرد بیماری میگرن باشد بهتر است به پزشک متخصص مراجعه شود. در ادامه به م
انواع داروهای سر درد و عوارض آنها
سردرد از مشکلاتی است که حداقل همگی یک بار آن را تجربه کرده ایم. درد نسبتا شدیدی که به علت های مختلفی ایجاد می شود. معمولا عادت کرده ایم در مواقعی که سردرد به سراغمان می آید به داروهای مسکنی همچون نوافن و ژلوفن رجوع کنیم.
این داروها اگر به طور طولانی مدت استفاده شوند قطعا عوارض خاصی برای فرد مصرف کننده به وجود می آورند. در صورتیکه منشا سردرد بیماری میگرن باشد بهتر است به پزشک متخصص مراجعه شود. در ادامه به م
میگفت توی دهه 20 سالگی برای هر کاری فک میکنی زوده و هنوز خیلی وقت داری.
میگن برو سراغ یه کار ثابت میگی هنوز کار مورد علاقه مو پیدا نکردم.
میگن اذدواج کن میگی هنوز کلی وقت دارم.
میگن برو ورزش کن میگی هنوز عضله هام تحلیل نرفتن.
میگن سبزیجات بخور غذای سالم بخور میگی  بذار فعلا یه فست فود سفارش بدم.
میگفت دهه 30 سالگی وقتیه که میبینی برای خیلی کارها دیره!
شاید به روی خودت نیاری و بگی خوشحالی اما از اینکه خونواده تشکیل ندادی، از اینکه ورزش جزویی از روت
نگارم بانوی من! ای پریود گشته. خوابت گرفته؟ گود فور یو! 
+ با سعید که حرف میزدم گفت میریم کوه هایی که خرس ببینیم! من داشتم فکر میکردم لابد زمستان ها خواب اند و بودن در کنار لانه شان یعنی دیدن یک ماده خرس بزرگ خوابیده. بعد یادم افتاد چه قدر زمستان ها اذیت میشوم و فهمیدم پاتروس من قطعا خرس است. 
حوصله ندارم برایتان توضیح بدهم پاتروناس چیست. هری پاتر ببینید. 
++ پرسید تنها بیایی، معذب نمیشوی؟ و این اولین باری بود که من احساس کردم اگر تنها کنارش باشم
میگم: مامان!
بله؟
پس‌فردا کلم‌پلو درست کنیم.
_
مامان!
بله؟
هر سوالی دارین می‌تونین از گوگل بپرسین.
_
مامان!
بله؟
باید خونه رو رنگ کنیم. دیوارا خیلی بد شدن.
_
مامان!
_
مامان!
_
ماااااماااان!
بلهههه؟
کی گفته نباید واسه آبگوشت پیازداغ درست کرد؟ کی گفته با پیاز خام خوشمزه‌تر میشه؟
_
مامان!
بله؟
صدای چی بود؟
_
مامان!
عهههه! چیه انقد مامان مامان مامان مامان می‌کنی؟
چرا همیشه ماه رمضون نیست؟ آشپزیش راحته، ظرف شستنش راحته، خوابش راحته، فقط بعدازظهرهاش
سر هم فریاد می زدند اما آنقدر بلند نبود که به گوش ما که در طبقه ی دوم نشسته بودیم و پنچره مان هم باز نبود برسد. سر هم فریاد می زدند و من گوش هایم را تیز کرده بودم که دختر ناگهان جیغ زد: «دیگه نمی خوام ببینمت» صدایش آنقدر بلند بود که مو به تنم سیخ شد. نگاهم به نگاه «میم» برخورد کرد و در همان حال که یک لبخند مسخره روی لبمان بود به جیغ های پی در پی دختر گوش می کردیم و صدای پسر که بلندتر از دختر فریاد زد: «اهههههه» سپس صدای ترمز لاستیک شنیده شد و دختر که
سر هم فریاد می زدند اما آنقدر بلند نبود که به گوش ما که در طبقه ی دوم نشسته بودیم و پنچره مان هم باز نبود برسد. سر هم فریاد می زدند و من گوش هایم را تیز کرده بودم که دختر ناگهان جیغ زد: «دیگه نمی خوام ببینمت» صدایش آنقدر بلند بود که مو به تنم سیخ شد. نگاهم به نگاه «میم» برخورد کرد و در همان حال که یک لبخند مسخره روی لبمان بود به جیغ های پی در پی دختر گوش می کردیم و صدای پسر که بلندتر از دختر فریاد زد: «اهههههه» سپس صدای ترمز لاستیک شنیده شد و دختر که
برنج و ماش را خوب بجوشان.هویج های آبپز را اضافه کن.صبر کن تا آبش را برچیند.حالا دوتا شعله پخش کن بنداز زیر قابلمه و منتظر بمان تا "دمپختک" بخار بیاندازد و با خیال راحت بپزد.قابلمه را بگذار توی زیرزمین.مارمولک گوشتالوی آنجا همه را میخورد و آرام آرام بزرگتر می‌شود.یک روز با دمپایی میکوبد تو فرق سرت.محتویات لزج معده‌ات پهن می‌شود روی زمین سرد و مرطوب.هیچ کسی جمعت هم نمیکند.مورچه ها ذره‌ذره‌ات را جدا می‌کنند برای قوت زمستانشان.
آفتاب نارنجی غ
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی
آنقدر اصحاب پیامبر رحمت در اسلام عمر مظلوم بودند که دختر ابابکر توسط عمر مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت
در اسلام عمری زنان شیطان هستند و کتک زدن آنها واجب است و شما میتوانی زنی را آنقدر کتک بزنی تا راضی به ازدواج با شما شود
مانند عمر که آنقدر زنی را کتک زد تا او راضی ازدواج با عمر شود..
که بدون تردید دختر ابابکر از اصحاب پیامبر رحمت بود
ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد
شعر، کوتاه ولی حرف به اندازه ی کوه
باید این غائله را "آه" به پایان ببرد
#حامد_عسگری
سلام شبتون بخیر
پایان
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
برای اقتدا به حرف بکت که: "دوباره تلاش کن. دوباره شکست بخور. بهتر شکست بخور." با سرعت هرچه تمام‌تر برای از دست دادن‌ها و شکست خوردن‌ها و شکست‌ها و افسوس‌ها و زخم‌های جدیدتر قدم برمی‌دارم. اعداد بی‌معنا هستند. رد محوی همه خط‌ها را از روی تقویم پاک کرده است. عقربه‌های ساعت را از حرکت باز داشته‌اند. همه چیز با هاله‌ای از مه پوشانده شده است. زندگی در ایده‌آل‌ترین شکل خود ادامه دارد. دوست داشتم برای سال‌های متمادی همین گونه بماند تا بتوانم
این دیگر از کجا پیدا شد؟ بسیج ملی کنترل فشار خون؟ نظام سلامت این مملکت آنقدر مشکل دارد که نگو و نپرس. آنوقت یکدفعه «بسیج ملی کنترل فشار خون»؟ آنقدر این اولویت سوسول‌گونه و تیتیش‌مامانی و نچسب است که وقتی دانشجوی پزشکی نخبه مملکت در دیدار دانشجویان با رهبری، از ایشان خواست که به این بسیج ملی بپیوندند و بصورت نمادین فشار خون خود را اندازه بگیرند، کسی در سالن باقی نماند که خنده مضحکه نکرده باشد.
ادامه مطلب
وقتی بهم زنگ زد و گفت میخواد ببینتم، برعکسِ یه ماهِ پیش که با زنگِ تلفنش ذوق زده شدم و قلبم گروم گروم شروع به تپش کرد، هیچ حسی بهم دست نداد، حتی دلم میخواست یه جوری میشد که نرم
اومد دنبالم، فقط گاز میداد و خیابونا رو بی هدف میچرخید
بی اهمیت به نگاهِ سنگینش روی سیگارِ توی دستم فندکشو برداشتم و تا ته کشیدم که بالاخره به حرف اومد
- دوروزه معلوم هس کجایی نه مسیجی نه تماسی
یه پفففف گفتم و رومو برگردوندم سمتِ خیابون
با حسِ گرمای دستش روی دستم برعکسِ
انواع داروهای سر درد و عوارض آنها
سردرد از مشکلاتی است که حداقل همگی یک بار آن را تجربه کرده ایم. درد نسبتا شدیدی که به علت های مختلفی ایجاد می شود. معمولا عادت کرده ایم در مواقعی که سردرد به سراغمان می آید به داروهای مسکنی همچون نوافن و ژلوفن رجوع کنیم.
 
این داروها اگر به طور طولانی مدت استفاده شوند قطعا عوارض خاصی برای فرد مصرف کننده به وجود می آورند. در صورتیکه منشا سردرد بیماری میگرن باشد بهتر است به پزشک متخصص مراجعه شود. در ادامه به
اگه نمیخواین چرت و پرت و خاطره نوسی یه نفر رو بخونین این پست پیشنهاد نمیشه.
 
 
دیروز صبح با مامان و بابام راهی آمل شدیم. ساعت ۹.۵ رسیدیم و رفتیم چند تا فروشگاهی که من پیشنهاد دادم. سه جفت جوراب کیوت خریدم ^__^ ساعت ۱۲ کلاس فیزیولوژی داشتم با آزمایشگاه. سه زدیم بیرون از دانشگاه.
سر راه دیدیم نمایشگاه کتابی برپا شده با پنجاه درصد تخفیف. من کتاب های من ملاله هستم، نحسی ستارگان بخت ما، تخت خوابت را مرتب کن، سرباز کوچک امام، شب های روشن رو برای خودم،
ببرد از من قرار و طاعت هوش// بت سنگین دل سیمین بناگوش
نگاری چابکی شنگی کله دار// ظریفی مهوشی ترکی قبا پوش
ز تاب آتش سودای عشقش// بسان دیگ دایم می زنم جوش
چو پیراهن شوم آسوده خاطر// گرش همچون قبا گیرم در آغوش
اگر پوسیده گردد استخوانم// نگردد مهرت از جانم فراموش
دل و دینم دل و دینم ببردست// بر و دوشش بر و دوشش بر و دوش
دوای تو دوای توست حافظ// لب نوشش لب نوشش لب نوش.
 
هر جلسه درمان چه قدر طول می کشد؟
حدود یک ساعت زمان برای کل مراحل میکرودرم ابریژن نیاز است. در بدو ورود آلودگی های سطحی توسط کرم های مناسب و شیر پاک کن پاک می شوند. سپس با بخور ملایم ولرم یا گرم که بسته به نوع پوست انتخاب می شود، به مدت ۱۰ الی ۱۵ دقیقه سطح پوست مرطوب و نرم  می شود.
این بخور ملایم به جدا شدن لایه های مرده ضخیم پوست در هنگام میکرودرم کمک می کند. پس از انجام  میکرودرم ابریژن که حدود چند دقیقه طول می کشد، از ماسک های آبرسان و درمانی م

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها